عشـــــــق و جنــــــــون
عـکسهای بی نظیر وجذاب
باز قدر آمد و شور دگری برپا شد نور قرآن ببارید ، شرری برپا شد شب قدر آمد و چشمان دلم شهلا شد شبنم عشق ببارید و شبم ، یلدا شد . . .
ای کاش از این خاک، صدا برخیزد یا دستی باز بر دعا برخیزد ای کاش دل فتاده در دام گناه با گفتن یا علی(ع) ز جا برخیزد . . .
الهی ان شب که همه قران به سر می گذارند ما را توفیق بده قران را به دل کنیم . . .
و کنون وقت دعاست وقت شکر از کرم و لطف خداست وقت عاشق شدن و مهر و صفاست وقت امید بر قلم عفو خداست التماس دعا
ز مردم دل بکن یاد خدا کن خدا را وقت تنهایی صدا کن در آن حالت که اشکت می چکد گرم غنیمت دان و ما را هم دعا کن... التماس دعا از بس از اين زندگي غم ديده ام شاعر شدم هرچه دنيا درد وغمها داشت، آورد بر سرم زير بار اينهمه غم، من عجب پُرطاقتم ! در طوافِ کعبه ي رنج و عذابم دَم به دَم خواستم در کوي دلبر۫ تا ابد ساکن شوم بسکه در دنيا کشيدم زَجر بي حدّ و حساب يک شبِ ديگر هم ازشبهاي پُردردم گذشت زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند. پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیر زن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت. این بگو مگوها همچنان ادامه داشت. تا اینکه روزی پیر مرد فکری به سرش زد و برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل کرده است ضبط صوتی را آماده می کند و شبی همه سر و صدای خرناس های گوشخراش همسرش را ضبط می کند. پیرمرد صبح از خواب بیدار می شود و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش می رود و او را صدا می کند، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته است! از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او می شود. قدر هر کسی رو بدونیم تا یه روزی پشیمون نشیم
درسرودنهاي احوالم چنين ماهر شدم !
من نِشَستم۫ بختِ تارم را فقط ناظر شدم !
من مگر ايّـوب هستم، کاینچنین صابر شدم ؟!
من خُدايم را در اوجِ غصه ها زائِر شدم !
از بدِ دوران، ز آنجا هم فقط عابر شدم ...
درحریمِ حق تعالي، طيِب و طاهر شدم !
بازهم در مَحضرِ شب۫ گريه ها حاضر شدم ...
Design By : ashkii341 |